- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
بـازم سـلام نـوکـرتـان بیجـواب شد ده پاسخی قـسم به خـدا دل کباب شد تا کی فراق و ندبه و اندوه و انتظار؟ رویی نشان بده، دل نوکر که آب شد آقا چه خوابها که بـرای ظهـور تو هرجمعه بیظهور تو نقش برآب شد
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
مجـنون شـدم از بسکه لـیلا را ندیدم آمــد مــحــرّم، بــاز آقــا را نــدیــدم طوبی لکم میگـفت با هر یا حـسیـنم در روضه هم آن قـدّ طـوبا را ندیدم خیمه زدم در کوچۀ ماتم، ولی حیف! خـیمهنـشین دشت و صحرا را ندیدم
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
قسم به رایحـۀ عـطر یـاس خوشـبویت تو آمدی به سـویم، من نـیـامدم سـویت خوشا به قـسمت بحـرالعـلوم و نائـینی نـگـاه مـا که نـیـفـتـاده اسـت بر رویت
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
اگر چه چـشمِ تـری زیر آن قـدم داریم دوباره مثل دو چشمت هوای غم داریم دوباره مادرتان چای روضه را دم كرد دوبـاره بـین حـسـیـنـیـه و تو دم داریـم
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
کسی که از امام عصر خود خواهد وصالش را کسی که آرزو دارد نظاره بر جمالش را خیالِ معصیت، معصیت است و منتظر باید نگه دارد از اوهام خطا فکر و خیالش را محب آل حیدر لحظههایش مملو از ذکر است همیشه مغتنم میداند از دنیا مجالش را
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
ای کاش یک ثانیه با ما همنـشین باشی سخت است عمری اینچنین تنهاترین باشی خاک “دلم” تـسخـیرِ بیگانه نخـواهد شد ای دوست! وقتی صاحب این سرزمین باشی شب، نور تو در کوچههای شهر جاری شد تا مثـل فـانـوسی بـرای اهـلِ دین باشی دست خـدا ترجـیح داده دستِکـم اینـبار تا دست فـتنه رو شود، در آستین باشی خـیـلی به چـشـمان عـلـیوار تو میآیـد در مسجد سهـلـه امیـرالمـومـنـین باشی دنیا رکابش را هزاران سال صیقـل داد تا شاید این جمعه رکابش را نگین باشی زهـرا برای غربتت بارید از آن دم که فـهـمـید تو بـایـد غـریبِ آخـرین بـاشی ایکـاش ما هم مهـزیـارت میشـدیم آقا وقتی میان شیـعه گرمِ دستچـین باشی با درد و با اندوه و با گریه عجین باشم با درد و با اندوه و با گریه عجین باشی تا کی قرار است از فراقت اینچنین باشم!؟ تا کی قرار است از صبوری اینچنین باشی!؟ خیلی دلم میخـواهد آقا وقت جـاندادن آن لحظهها، آن لحظههای واپسین، باشی اشکِ منِ بیمعـرفت خشکـیده، باید هم تو همچنان دلواپس هَل مِن مُعین باشی بـار گـنــاهـان مـنِ نـامــرد بـاعـث شـد تا جای من پیش خدا تو شرمگین باشی پای برهنه، کـربلا، با تو، چه میچسبد خیلی دلم میخواست با من اربعین، باشی برگرد، روضه، روضۀ سقاست، پس برگرد تا روضـهگـردانِ یـلِ اُمُّ الـبـنـیـن بـاشی با آن عمود سهمگینی که به فرقت خورد باید علمدار! این چنین نقش زمین باشی
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
با گریه دستم را به سـاغـر میرسانی ایـام هـجـران را به آخـر مـیرسـانـی بیـزارم از آن سـفره که دورش نباشی رزق مرا در روضه بهـتر میرسانی وقـتی که خـانـه، خـانـۀ جـدّ تـو بـاشـد شخـصـاً گـدا را تـا دم در میرسـانـی امـروز که داغ همه داغ حـسیـن است تـسـلـیـت مـا را به مـادر مـیرسـانـی قطعاً تو در شش گوشه سرگرم طوافی کِی این زیارت را به نوکر میرسانی
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
امشب برای من درِ میـخـانه جا بگیر ای مهربانتر از همه دست مرا بگیر بـار گـنــاه و روی سـیـاه مـرا بـبـیـن قلب مرا ازین همه جرم و خطا بگیر من دل بریدم از همه و دل شکـستهام بهـر دل شـکـسـتـۀ ما هـم دعـا بگـیر جانم به لب رسیده ازین بار معصیت آقـا بـیــا بـرای دل مـا جــلا بـگــیــر دردی به سینه دارم و بر سینه میزنم با اشک چشم روضه برایم شفـا بگیر دور از تو حال و روز من بینوا بد است این حـال زار را ز من بـینـوا بگـیر مولا تو را قـسم به دل زینب و رباب امـشـب برای ما سـفـر کـربـلا بـگـیر عمری گدای هر شب این خانـوادهایم بــوی گـلاب را ز دل آشــنــا بـگـیـر مـاه مــحـرم آمـد و بـیــرق بـپـا شـده امشب بیا به مجـلس ما و عـزا بگـیر شال سـیاه و پـرچـم مشـکی بـیـاورید با روضههای شـاه شهـیدان نـوا بگیر حال و هوای سینه زدن دارد این دلـم جان مرا میان همین روضـهها بگـیر
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
بیا که با غـم عـشـقـت به آسمان برسم به باغ نسترن و یاس و بوسـتان برسم منی که دل به هوای وصال خوش کردم بیا که در شب هجـران به آستان برسم به چشمهسار دو چشمم بریز باران را بـیـار بـادۀ نـابـی بـه بـیـکـران بـرسـم کـبـوتـر دل مـن پـر زد و هـوایـی شـد بریـز دانـه که امـشب به آشـیـان برسم تو سـایـه سـر مـایی و ما گـدای تـوأیم بیا به حـضرت دلـدار مهـربـان بـرسم تمـام صبـر و قـرارم قـرار مـا این شد نگـارم از سـفـر آیی به دلسـتان برسم رسـیده مـاه عـزا صاحـب عـزا برگرد بیا که سیـنهزن و زار و ناگران برسم تـمام کـوچه و بازار روضه میخـواند برس به داد دلـم تا به دیـگـران بـرسم بیا که شال عزا روی دوش لاله نشست به سینه میزنم امشب به ارغوان برسم میـان سـیـنه حـسـیـنـیـه دارم آقـا جـان کمک کن از شب اول به کاروان برسم به روضه آمده خورشید و ماه بر سر زد چه میشود که غزلخوان و روضهخوان برسم هـلال مــاه عــزا آمــد و نــیــامــدهای بیا و روضه بخوان تا به بذل جان برسم بگـو که عمه سـادات را کـتک زدهاند بخوان که با عطش و ناله و فغان برسم بخـوان که پیـکـر شهزاده ارباً اربا شد بخوان که گریه کنم یا که ناتوان برسم بگـو که فـرق عـلـمدار خـیمهها وا شد بیا به روضه که من هم در آن میان برسم بخوان ز قحطی آب و رباب و لالایی بخوان به سینه زنیهای بیامان برسم
: امتیاز
|
مناجات اربعینی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
به بـزم مـاتـم مـا هـم بـیـا گـل زهرا به جـمع اهل عـزا هـم بیا گـل زهرا بـه پـیـشـواز تــمـام پـیـادههـا رفـتـی به پـیـشِ راه گـدا هـم بـیا گـل زهـرا اگر به موکـبِ احـباب سر زدی، آقا به هـیـئت رفـقـا هـم بـیـا گـل زهـرا برای دلخوشیِ اهل روضه، گه گاهی به الـتـمـاس دعـا هـم بـیا گـل زهـرا به دور دست، به دیدار نوکری نالان که مانده از تو جـدا هم بیا گل زهرا من از تـو هـیچ نـدارم توقـعـی، امـا بـه دیـدن فــقــرا هـم بـیـا گـل زهـرا اگر کـمی خـودمانی شدم، ببخـشـیدم به خـوش خـیالیِ ما هم بیا گل زهرا بیا که هدیه کـنم روضۀ عـمو عباس به گـریه بر شهـدا هم بـیا گـل زهرا قسم به آن قمری که عمود آهن خورد قـسم به دست جـدا هم بـیا گـل زهرا به مشک پـارۀ سقـای کـربلا سوگـند به اشک خـون خدا هم بیا گل زهـرا عشیرهاش همه در خیمه بیعمو ماندند به خـیـمۀ اسـرا هـم بـیـا گـل زهــرا به حقِّ خوردنِ سیلی، ز دست نامحرم به وقـت هـلهـلهها هم بـیا گـل زهـرا
: امتیاز
|
مناجات اربعینی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
نـام تو زینتِ هر زمـزمـه یابنَ الزهرا میدهـیـمَت قـسمِ فـاطـمه یابنَ الـزهرا یابنَ مظلـوم! قسم بر غمِ زهـرا برگرد شرمساریم ز روی تو، ز صحرا برگرد یک مُحرم ز غمت خانه تکانی کردیم گریه بر جـدِّ غـریبت هـمگـانی کردیم کارِ ما، نـالـهٔ یابن الحـسنِ تنهـا نیست آنکه یک عمر شعاریست، یقین از ما نیست ما که از کشتهٔ بیغسل و کفن میگوئیم با مخاطب ز دلِ روضه سخن میگوئیم ما اگر نـامه نوشـتـیم بیا، با خـون بود همچو زهرا ز فدک، صورتمان گلگون بود ما گرفـتار حـسیـنـیم، خدا شاهدِ ماست تا ابد یـارِ حـسیـنـیم، خـدا شاهدِ ماست کِی دگر مسـلـمِ دوران سرِ بازار شود «نـگـذاریم دگر واقعـه تـکـرار شود» مَـردِ مـیـدان عـمـل، پـای ولی میماند در رکـابِ سـپـهِ سـیـد عـلـی مـیمـاند پشت بر راه امام و شهدا باشـد، نـنگ نهَراسیم ز تهدید و ز تحریم و ز جنگ ما سـخـن را ز لـسـان شهـدا میگوئیم «نَه» به هر لایحهٔ بیسر و پا میگوئیم با شما دوست و با دشمنتان در حربیم آگه از بَـد دلـی و تـوطـئههای غـربـیم مُزدِ ما را سفر کرب و بلا خواهد داد اربعـین پاسخِ هر توطئه را خواهد داد تا که در راهِ حرم، با قـدَمت هـمراهیم کِی چنان کور دلان از رَهتان گمراهیم ما ز تو، غـیر تو را هیچ نخـواهیم بیا جز تـوَلای شـما هـیـچ نـخـواهـیـم بـیا
: امتیاز
|
مناجات ماه صفری با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
کی میرسد زمـان غـمت انـتهـا شود شیعـه ز درد غـیبت رویت رها شود بر درد دوری تو طبـیـبی نخـواسـتیم ایـن دردِ لاعـلاج بـه دیـدن دوا شـود آقـا ببـیـن که جـدّ تو مهـمان شـام شد دردی که بدتر از غم کرب وبلا شود اذنـی بـده که نـوکـر تو روز اربعـین پـای پـیـاده راهـی کـرب و بـلا شـود
: امتیاز
|
مناجات ماه صفری با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
زینب و کـوچه و بـازار، امان از کوفه بـین جـمعـیت و انـظـار، امـان از کوفه حـجـة بن الحـسن آقـا دمِ دروازه بـبـین عـمهات گـشت گـرفـتار، امان از کوفه حرمله گشته عنانگیر و نگهـبان خولی شـمر هـم قـافـله سـالار، امـان از کوفه آبـروریـزی این شهـر کـم از شام نبـود کـم نـدیـد از هـمه آزار، امـان از کوفه آبرو داشت در این شهر به این روز افتاد دخـتـر حــیـدر کــرار، امـان از کـوفـه وسط خـطـبه او هـمهـمه در شهر افـتاد دیـد بـر نـیـزه سـرِ یـار، امـان از کوفه چه سری خونی و خاکستری و خاک آلود وای از لحـظـه دیـدار، امـان از کـوفـه زینبِ پـردهنـشین حـبـسنـشین شد آخر داد از کـوفـیِ بـیعـار، امـان از کـوفه سخـتی حـبس به دیـده نـشدن میارزیـد سخـتتر مجـلس اغـیار، امان از کوفه وامصیبت، (دَخَلَت زینب علی اِبنِ زیاد) پس کجـا بود عـلـمـدار، امـان از کـوفه طعنهها بود که بر اشک دو عینش میزد خیزران بر لب و دندان حسینش میزد
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
شب جمعه است، بیا حال مرا بهتر کن فکـر دلـواپـسیِ قـلـب من مضطـر کن این شب جمعه اگر مقصد تو کرببلاست نـزد اربـاب دعـایی به من نـوکـر کـن گذر عـمرِ منِ بیسرو پا بر تو نخورد عــزم دیـدار مــرا در نـفـس آخـر کـن عمر من رفت و تو را درک نکردم آقا فهم من درخورِ درک تو نشد باور کن چِـقَـدَر نام تو بـردم به زبـانم، یک بار تو صدایم بزن و خوش دلم ای دلبر کن سهم من از تو فـراق تو شده غـم دارم منّـتی بر سر من نِه، تو غمم کمتر کن عـاشـق کرب وبلا، عـاشق دیـدار توأم هر دو را قسمت من حق شه بیسر کن کربلا با تو صفا دارد و بیتو سخت است سختی راه، بر این خسته تو راحتتر کن روضۀ جدّ غریبت شب جمعه باز است باز روضه تو نخوان، فکر دل مادر کن مادری از تَه گودال صدا زد، ای شمر خنجرت را نکش و شرم زِ پیغمبر کن خنجرت را بکشی، حنجر من میسوزد فکـر بـد حـالی من، نـزد گـل پرپر کن من نه، اصلاً تو بیا فکر حرم باش آخر فکر زینب کن و فکر دل این خواهر کن پیـش زینب، به حـسینم نزن انقدر لگـد بدنش ریخت بِهم، رحم بر این پیکر کن فکر نیزه نکن و از سر او دست بکش لااقـل قـبل بـریـدن گـلـویش را تَـر کن عاقبت میرسد آن منتـقـم خـون حسین صبر کن، فکر خودت شمر در آن محشر کن
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
هر صبح میکنم به ظهورت دعا بیا ای آشـنـای خــلـوت هـر آشـنــا بـیــا هر پنجره به روی شما موج میزند ای روح پُـر تــلاطـم دریــا بـیـا بـیـا ای در تو زنده تا به ابد صبر فاطمه آقـا بـه حـق نــالـه خــیـرالـنـسـا بـیـا دریـاب با تـصـدقـی این مـسـتمند را ای حـضرت کـریم، عـزیـز خـدا بیا از فرط مصیبت شدهام تحـبـس الدعا بنـما خودت برای ظـهـورت دعـا بیا از قـتـلگـاه ناله هل من مـعـیـن رسد ای وارث حـسـین سـوی کـربـلا بـیا طفلان تشنه حسرت عباس میخورند ای سـاقی دوبـاره آن خـیـمـههـا بـیـا
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
همیشه کوچه ما عطری از شما دارد که آشـنـا بـه دلـش مـیـل آشـنــا دارد هزار شکر که مژگان به ما حواله شده غـبـار پـای تـو تـأثـیـر کـیـمـیـا دارد شبیه چشم شما سرخ میشود چشمش کسی که چشم بر آن ریشۀ عـبا دارد
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
کـی مـیکُـشـد مـا را فـراق یـار، آقـا کی میشـوم لایـق به یک دیدار، آقـا هر دفعه قلبت را به یک شیوه شکستم امـا تـو بخـشـیـدی مـرا هـربـار، آقـا راضی نشو لاغرتر از این باشم از داغ لاغـرتـر از یک سـوزن پـرگـار، آقا نزدیک دروازه سری بر نـیـزه رفته در زیر پـای یک سه سـاله خـار، آقا راحـت نمیگـوید سخـن با عـمۀ خود لـکـنت زبان دارد در این گـفـتار، آقا هر شب کنار عمه میخوابد ولی باز بـا کـعـب نـیـزه میشـود بـیـدار، آقـا من قـصد آزار دو چـشـمت را ندارم کی میشـوم لایـق به یک دیـدار، آقا
: امتیاز
|
مناجات ماه مُحرّمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
ای داغـدار سـاقـی عـطـشان؛ نیامدی سوز دعای خـضر و سلیـمان نیامدی حافظ که گفت؛ یوسف گم گشته میرسد نگـذشـتی از حـوالـی کـنعـان! نیامدی تـنـهـا بـهــانـۀ دلِ تـنـگ و شـکـسـتـۀ این جمعههای بیسر و سامان نیامدی
: امتیاز
|
مناجات ماه مُحرّمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
لطف شماست اینکه گرفـتار مـاتـمـیم در سـایه نـگـاه شـما زیـر پـرچــمـیم گـفـتی بـیا و گـریه بـرای غـریب کن گـفـتی که در حـسـیـنه هم نـالـه هـمیم
: امتیاز
|
مناجات ماه مُحرّمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
آقا دوباره برق نگاهت پُر از غم است تندیس نور، بر تنـتان رخت مـاتم است در این دهه به یک دو سه روضه رضا مشو یک عمر نوح گریه به جان شما کم است
: امتیاز
|
مناجات ماه مُحرّمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
تفـسـیر عـشق، درس الفبای کربلاست لب تشنه، خضر در پی صحرای کربلاست عیسی به عرش رفت ولی روضه خواند و گفت عریان به روی خاک، مسیحای کربلاست بـایـد عــلــی شـود زکــریــای کــربـلا وقتی که روی نی سر یحیای کربلاست مجنون کجاست تا که ببـیند چه چشمها دنـبـال ردّ مـحـمـل لـیـلای کـربـلاست بعد از گذشت این همه سال از شهادتش خـلـقـت هـنوز مات معـمّای کربلاست ای با خـبـر ز سـرّ مـعـمـا، شـما بـگـو آهـی بـکـش، بـه بــاد بـده دودمـان مـا شعری بخوان که شعله بیفتد به جان ما
: امتیاز
|